Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perishable goods
U
کالاهای فاسد شدنی
Best before:
U
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
consumable
U
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
U
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
perishable
U
فاسد شدنی
decomposable
U
فاسد شدنی
deteriorating supplies
U
اماد فاسد شدنی
deteriorating supplies
U
تدارکات فاسد شدنی
perishable
U
کالای فاسد شدنی
consumable stores
U
مواد فاسد شدنی
spoilable
U
خراب شدنی
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
producer's goods
U
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
perishable
U
از بین رفتنی خراب شدنی
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
lapsable
U
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
trainable
U
تربیت شدنی قطار شدنی
lapsible a
U
ساقط شدنی باطل شدنی
necessities
U
کالاهای ضروری
consumption goods
U
کالاهای مصرفی
soft goods
U
کالاهای بی دوام
spot goods
U
کالاهای موجود
consumables
U
کالاهای مصرفی
substitute goods
U
کالاهای جانشین
durables
U
کالاهای بادوام
Consumer ( consrmers ) goods .
U
کالاهای مصرفی
nondurable goods
U
کالاهای بی دوام
supporting goods
U
کالاهای حمایتی
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
differentiated products
U
کالاهای ناهمگن
visibles
U
کالاهای مرئی
durable goods
U
کالاهای بادوام
complementary goods
U
کالاهای مکمل
exports
U
کالاهای صادراتی
luxury goods
U
کالاهای تشریفاتی
luxury goods
U
کالاهای تجملی
social good
U
کالاهای اجتماعی
social good
U
کالاهای عمومی
consumer goods
U
کالاهای مصرفی
available goods
U
کالاهای موجود
capital goods
U
کالاهای سرمایهای
collective goods
U
کالاهای جمعی
attractive goods
U
کالاهای جذاب
commercial items
U
کالاهای تجارتی
imports
U
کالاهای وارداتی
expendable supplies
U
کالاهای مصرفی
merit goods
U
کالاهای ایده ال
inwards goods
U
کالاهای وارداتی
purpose made
U
کالاهای خاص
investment goods
U
کالاهای سرمایهای
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
goods in transit
U
کالاهای عبوری
public goods
U
کالاهای عمومی
producer goods
U
کالاهای تولیدی
heavy goods
U
کالاهای سنگین
intermediate goods
U
کالاهای واسطه
intermediate goods
U
کالاهای واسطهای
goods on consignment
U
کالاهای امانی
prohibited goods
U
کالاهای ممنوعه
labor intensive goods
U
کالاهای کاربر
fancy goods
U
کالاهای تجملی
hazardous goods
U
کالاهای خطرناک
mixed goods
U
کالاهای مختلط
producer goods
U
کالاهای سرمایهای
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
merit goods
U
کالاهای مطلوب
goods intake
U
کالاهای دریافتی
producer's goods
U
کالاهای مولد
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
finished goods
U
کالاهای اماده فروش
secondhand goods
U
کالاهای دست دوم
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
visibles
U
کالاهای قابل رویت
stock accounting
U
حساب کالاهای موجود
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
man made goods
U
کالاهای ساخت بشر
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
consumer durables
U
کالاهای مصرفی پر دوام
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
intermediate stock
U
کالاهای نیمه تمام
service stock
U
اماد و کالاهای جنگی
semi luxury goods
U
کالاهای نیمه تجملی
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
nondurable consumer goods
U
کالاهای مصرفی بی دوام
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
consumer durable goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
free list
U
صورت کالاهای بی گمرک
consumer nondurables
U
کالاهای مصرفی بی دوام
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
prohibited goods
U
کالاهای منع شده
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods
U
کالاهای مورد رقابت
durable consumption goods
U
کالاهای مصرفی بادوام
finished goods stock
U
موجودی کالاهای تمام شده
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
intermediate stock
U
موجودی کالاهای درحال ساخت
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
excise taxes
U
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
delivery note
U
فهرست کالاهای در حال حمل
consumer price index
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
consumer credit
U
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
job lot
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogue
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
index of consumer prices
U
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
extreport trade
U
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
cataloguing
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lots
U
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
rationed goods
U
کالاهای جیره بندی شده
packing list
U
صورت کالاهای بسته بندی شده
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
finished
U
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
salvor
U
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
cornering the market
U
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
combination carrier
U
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
goods on approval
U
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade
U
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores
U
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
discriminating tariff
U
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
ramrod
U
خم شدنی
doable
U
شدنی
dissolvable
U
اب شدنی
ramrods
U
خم شدنی
pracitcable
U
شدنی
dissolvable
U
حل شدنی
dissoluble
U
حل شدنی
feasible
U
شدنی
solvable
U
حل شدنی
solubility
U
حل شدنی
resolvable
U
حل شدنی
solvency
U
حل شدنی
water-soluble
U
حل شدنی در آب
practicable
<adj.>
U
شدنی
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
شدنی
feasible
<adj.>
U
شدنی
doable
<adj.>
U
شدنی
contrivable
<adj.>
U
شدنی
achievable
<adj.>
U
شدنی
collapsible
U
له شدنی
makeable
<adj.>
U
شدنی
manageable
<adj.>
U
شدنی
workable
<adj.>
U
شدنی
possible
U
شدنی
executable
<adj.>
U
شدنی
makable
<adj.>
U
شدنی
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
شدنی
prize of war
U
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts
U
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
workable
<adj.>
U
انجام شدنی
repellency
U
دفع شدنی
crystallizable
U
بلوری شدنی
resoluble
U
تجزیه شدنی
corruptible
U
گمراه شدنی
resolvable
U
تجزیه شدنی
appeasable
U
ارام شدنی
corrodible
U
خورده شدنی
retractile
U
جمع شدنی
convincible
U
متقاعد شدنی
convertibility
U
تسعیر شدنی
contractible
U
کوچک شدنی
consumptible
U
تمام شدنی
removable
U
معزول شدنی
food for powder
U
کشته شدنی
removable
U
برداشته شدنی
disposable end item
U
امادمصرفی شدنی
dispersible
U
متفرق شدنی
reducible
U
ساده شدنی
diffusible
U
پاشیده شدنی
executable
<adj.>
U
انجام شدنی
depreciable
U
کم بها شدنی
depreciable
U
مستهلک شدنی
depletable
U
تمام شدنی
removable
U
رفع شدنی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com